عثمان بن علی

او برادر عباس و عبدالله و جعفر از یک مادر به نام امّ‌البنین بود و هنگام شهادت ۲۱ ساله بود.(۱) اینکه کامل بهائی که گفته مادرش کنیز بود، صحیح نیست.

کنیه او ابا عمرو بود(۲) و امیرالمؤمنین علیه‌السلام نام او را به خاطر عثمان بن مظعون صحابی خاص پیامبر، عثمان نامید.(۳)

همانا من عثمان هستم که مفاخر زیادی دارم، رهبرم علی علیه‌السلام است که دارای اعمال پاکی بود، پسرعموی پیامبر پاک است، و برادرم حسین است که بهترین بهترین‌هاست.

آقای بزرگ و کوچک است بعد از پیامبر و وصی او که یار او بود.(۴)

پسرعموی پیامبر صاحب رشاد که در بین هر غائب و حاضر باقی است.(۵)

پس جنگید تا اینکه خولی بن یزید اصبحی تیری به‌جانب عثمان انداخت و سپس مردی از بنی ابان بن دارم به سویش حمله نمود و او را به قتل رساند و سرش را جدا کرد.(۶)

اما در کتاب بغیة الطلب آمده است: خولی بن یزید تیری به او زد و او را کشت سپس سر او را هم برید و نزد عمر بن سعد برد.

و در مناقب ابن شهرآشوب گوید: خولی تیری به او زد پس از اسبش به زمین افتاد.

در مقاتل‌الطالبیین نوشته: تیرِ خولی، او را به زمین افکند.

خولی بعدازآنکه سر را برید، آن را نزد عمر بن سعد آورد و گفت: به من پاداش بده. عمر بن سعد گفت: پاداش را از امیرت عبیداللّه بن زیاد مطالبه کن (أخبارالطوال) و در کتاب مقاتل‌الطالبیین گوید: سر را همراه خود برد. در اینکه جناب عثمان بن علی بعد از کدام برادران کشته شد مختلف نوشته‌اند:

بعد از جعفر(۷)

بعد از ابوبکر بن علی(۸)

بعد از عبدالله(۹)

در زیارت ناحیه از امام هادی علیه‌السلام آمده است:

سلام بر عثمان فرزند امیرالمؤمنین هم نام عثمان بن مظعون؛ خداوند کسی را که به‌سوی او تیر پرتاب کرد یعنی خولی بن یزید اصبحی ایادی دارمی را لعنت کند.(۱۰)

شب عاشورا و برادران

شب عاشورا که امام حسین علیه‌السلام خطبه‌ای خواند و فرمود: شب برای رفتن، شمارا فراگرفته است. هر یک از شما دست یکی از خاندان مرا بگیرد و در روستا و شهرهایتان پراکنده شوید تا خدا گشایش دهد، که این قوم مرا می‌خواهند. وقتی به من دست یافتند از تعقیب دیگران غافل می‌مانند برادران، پسران و برادرزادگانش و دو پسر عبداللّه بن جعفر گفتند:

چرا چنین کنیم؟ برای آن‌که پس از تو بمانیم؟ خدا هرگز چنین روزی را نیاورد.

نخست عباس این سخن گفت: سپس آن‌ها این سخن و امثال آن را به زبان آوردند.(۱۱)

امان‌نامه ابن زیاد

عبداللّه بن ابی مُحّل برادرزاده امّ‌البنین و پسردائی برادران بود. او به عبیداللّه بن زیاد در کوفه گفت: پسران خواهرمان عباس و عبداللّه و عثمان و جعفر که مادرشان امّ‌البنین است با برادرشان حسین هستند، امان‌نامه‌ای برای ایشان بنویس.

عبیداللّه دستور داد امان‌نامه‌ای نوشته شد و عبداللّه امان‌نامه را به‌وسیله غلامش کزمان [عرفان] به کربلا فرستاد. و او آن را به عباس و برادرانش داد و گفت: دایی شما این امان‌نامه را فرستاده است. ایشان گفتند: دایی ما را سلام برسان و بگو ما را به امان‌نامه حاجتی نیست. امان‌نامه خداوند از امان‌نامه پسر مرجانه (نام مادر عبیداللّه) بهتر است.(۱۲)

امان‌نامه شمر

شب نهم محرّم شمر نزدیک خیمه‌های اصحاب حسین علیه‌السلام آمد و ایستاد و گفت: کجایند پسران خواهرمان!* پس عباس و جعفر و عثمان [و عبداللّه] آمدند و گفتند: چه می‌گویی؟ گفت: شما پسران خواهرم هستید و در امانید.

جوانان فرمودند: خدا امانت تو را لعنت کند. به ما امان می‌دهی و پسر رسول خدا امان نداشته باشد؟!

در کتاب ألفتوح آمده است که: امام حسین علیه‌السلام به برادرانش فرمود: جواب شمر را بدهید، اگرچه فاسق باشد؛ که عباس به شمر فرمود: ای دشمن خدا بر تو هلاکت باد، به ما می‌گویی ترک یاری برادرمان حسین علیه‌السلام کنیم و در طاعت ستیزه‌کار درآییم؟!(۱۳)

فرمان عباس به برادرانش

روز عاشورا عباس به برادرانش که از یک مادر بودند به نام عبدالله و جعفر و عثمان فرمود: ای فرزندان مادرم، پیش روید، چون فرزند ندارید، پس برادران او پیش رفتند و جنگیدند تا کشته شوند.(۱۴)

در تاریخ طبری آمده: گمان کردند که عباس به برادران خویش فرمود: ای فرزندان مادرم پیش روید تا سوگواری شما گویم که فرزند ندارید.

اما آنچه در مقاتل‌الطالبیین از قول ضحاک مشرقی گفته که: عباس برادرش جعفر را جلوروی خود به میدان فرستاد، چون برای او فرزندی نبود تا فرزند عباس میراث بر او باشد؛ این کلام عباس نیست، بلکه گفته ضحاک مشرقی است که روز عاشورا او از لشکر امام حسین جدا شد!!

و در مقاتل‌الطالبیین گفته: برادران عباس چون کشته شدند و فرزندی نداشتند، اولاد عباس میراث برِ برادرانش شدند.

این کلمه «میراث بر» یا از خود مؤلفین است، یا از القائات بنی‌امیه است. لذا مؤلف طبقات کبری القائات بنی‌امیه را این‌طور نقل می‌کند:

عباس به دو برادرش (جعفر و عبداللّه) گفت: پیش از من به جنگ بروید که چون کشته شوید، من میراث بر شما باشم و من پس از شما کشته شوم، فرزندانم از من میراث می‌برند و اگر من پیش از شما کشته شوم و سپس شما کشته شوید، بر شما محمد بن حنفیه میراث خواهد برد!!

آن دو که بدون فرزند بودند، پیش رفتند و کشته شدند و عباس پس از ایشان کشته شد.(۱۵) که این مطالب ساختگی و نسبت آن به جناب عباس علیه‌السلام دور از شأن و منزلت و مقام والای اوست!!

آب آوری برادران

چون آب را بروی حسین بستند و تشنه شد، برادرش عباس و برادرانشان از فرزندان علی به نام عثمان و جعفر و عبداللّه همراه او رفتند.(۱۶)