روضة الواعظین -محمد فتّال نیشابوری (متوفی ۵۰۸ هـ ق)

شب عاشورا حسین علیه‌السلام برای اصحاب و اهل‌بیت خود سخنانی فرمود:

…همانا به شما اجازه دادم که همه‌تان بروید و هیچ‌چیز درباره من بر عهده شما نخواهد بود.
برادران و برادر زادگان و دو پسر عبداللّه بن جعفر گفتند: چرا این کار را بکنیم؟! برای اینکه پس از تو زنده بمانیم! خداوند آن روز را برای ما هرگز نیاورد. این سخن را نخست عباس علیه‌السلام گفت. و سپس همگان همچنان گفتند.
در این هنگام امام حسین علیه‌السلام به فرزندان عقیل فرمود: کشته شدن مسلم برای شما کافی است شما بروید و به شما اجازه دادم. گفتند: سبحان اللّه به مردم چه بگوییم؟ بگوییم شیخ و سرور خود و پسرعموهای خود را که بهترین پسرعموها بودند رها کردیم و همراه آنان هیچ نیزه و شمشیری نزدیم و ندانستیم چه بر سرشان آمد؟ نه به خدا سوگند که چنین نمی‌کنیم، بلکه جان‌های خود و خاندان و اموال خود را فدای تو می‌کنیم و همراه تو جنگ می‌کنیم و امیدواریم به همان‌جا درآییم که تو در خواهی آمد و خداوند زندگی پس از تو را زشت دارد.
پس از هلال بن حجاج، عبداللّه پسر مسلم بن عقیل به میدان رفت و چنین می‌گفت: سوگند خورده‌ام که کشته نشوم مگر آزاده، هرچند مرگ را جز سختی یافتم.
دوست نمی‌دارم مرا ترسو بگویند که ترسو کسی است که از نبرد سرپیچی کند و بگریزد. پس سه تن از ایشان را کشت و خود کشته شد، رحمت خدا بر او باد.

پس از او علی‌اکبر…

پس از او قاسم بن حسن…

علی‌اصغر…(۱)