مثیر الاحزان -إبن‌نماحلّی (متوفی ۶۴۵ هـ. ق)

عمرو بن صبیح تیری به‌سوی عبداللّه بن مسلم بن عقیل انداخت و سپس تیر دیگری پرتاب کرد و بر قلبش فرورفت و او را کشت.
و عبداللّه بن قطبه طائی بر عون بن عبداللّه بن جعفر حمله کرد و او را بکشت.
و عثمان بن خالد همدانی بر عبدالرحمان بن عقیل حمله کرد و او را به قتل رساند.
عبداللّه بن عقبه، تیری به‌سوی ابابکر بن حسن بن علی علیه‌السلام پرتاب کرد و او را کشت.
سپس عباس بن علی علیه‌السلام که کشتگان را دید به برادرانش گفت: قربان شما شوم، جلو روید و شمارا ببینم که خیرخواه خدا و رسولش هستید که شما فرزند هم ندارید.
پس برادران عباس علیه‌السلام به‌طرف لشکر عمر بن سعد همانند شجاعان جلو رفتند و سینه سپر کردند و خود را برای زدن تیر و نیزه آماده کردند کوشش بسیار کردند و آن‌قدر جنگیدند تا کشته شدند.

علی‌اکبر علیه‌السلام …

قاسم بن حسن علیه‌السلام …

علی‌اصغر علیه‌السلام ….

عباس بن علی ….

چون حسین علیه‌السلام بر زمین افتاد عبداللّه بن حسن علیه‌السلام که نوجوان بود از خیمه‌ها به سوی قتلگاه آمده و زینب دختر علی علیه‌السلام هر کاری کرد که او نرود، نشد و امتناع شدید می‌ورزید وی گفت: من از عمویم جدا نمی‌شوم.
بحر بن کعب و یا حرملة بن کاهل به‌طرف حسین علیه‌السلام آمد. عبداللّه گفت: ای پسر زن بدکار آیا عمویم را می‌کشی. پس بحر او را با شمشیر زد و دستش جدا و به پوست آویزان شد، پس عبداللّه صدا زد ای عمو جان!
پس حسین او را در بغل گرفت و فرمود: ای پسر برادرم صبر کن، آنچه بر تو فرود آمده و آن را خیر برای خودت بدان همانا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‌فرماید. پس حرمله تیری انداخت و او را به قتل رساند.(۱)